یاحی و یاقیوم

  • خانه 
  • احترام به جسم کودک 
  • تماس  
  • ورود 

نیکی کردن به زیاد بخشیدن نیست

22 اسفند 1395 توسط نفيسه كمال آبادي

🌀امام صادق(ع): در وصف مؤمنان کامل مى‌فرماید: آنان کسانى هستند که در روزگار سختى و آسایش به برادران نیکى مى‌کنند و در عسرت و تنگدستى دیگران را برخود ترجیح مى‌دهند و خداوند در وصف ایشان فرموده است: «و از خود گذشتگى مى‌کنند…» [سوره‌ی حشر، آیه9]. (میزان‌الحکمه، حدیث 26)
🌀خداوند بزرگ انسان کم درآمد را ستوده(که همان اندک مال خود را بخشش کند) ستوده وفرموده است((و از خود گذشتگی می کنند)).
🌀امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: «نیکی کردن به زیاد بخشیدن نیست، چرا که خدای (عزّ و جلّ) در کتاب خود فرماید: و آنان مهاجران را در خویش بر می گزینند و هر چند خود نیازمند باشند و آنان که از بخل خویش در امانند رستگارانند و خداوند کسی را که این چنین شناسانده است، دوست می دارد. » «غرر الحکم / 388»

 نظر دهید »

اعتماد به نفس معنی ندارد

16 اسفند 1395 توسط نفيسه كمال آبادي

🌀علامه سیدمحمدحسین حسینی طهرانی رحمة الله علیه:

درهیچ جای قرآن اعتمادبه نفس نیست من نمیدانم این لفظ اعتمادبه نفس ازکجاآمده چرا اعتماد انسان به نفس باشد قرآن میگوید:اعتمادبخدابکن!نفس را زیرپابگذار.

کتاب آئین رستگاری​

 نظر دهید »

مرگ یا دارو

15 اسفند 1395 توسط نفيسه كمال آبادي

🍃 روزی شخصی از حضرت جوادالا ئمّه، امام محمّد تقی علیه السلام سؤال کرد: چرا اکثر مردم از مرگ می ترسند و و از آن هراسناک می باشند؟
امام جواد علیه السلام در پاسخ اظهار داشت: چون مردم نسبت به مرگ نادان هستند و از آن اطّلاعی ندارند، وحشت می کنند.
✨ و چنانچه انسان‌ها مرگ را می شناختند و خود را از بنده خداوند متعال و نیز از دوستان و پیروان و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام قرار می دادند، نسبت به آن خوش بین و شادمان می گشتند و می فهمیدند که سرای آخرت برای آنان از دنیا و سرای فانی، به مراتب بهتر است ✨
🍃پس از آن فرمود: آیا می دانید که چرا کودکان و دیوانگان نسبت به بعضی از داروها و درمان ها بدبین هستند و خوششان نمی آید، با این که برای سلامتی آن ها مفید و سودمند می باشد؛ و درد و ناراحتی آن ها را برطرف می کند؟
🍃 چون آنان جاهل و نادان هستند و نمی دانند که دارو نجات بخش خواهد بود.
🍃 سپس افزود: سوگند به آن خدایی که محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله را به حقّانیّت مبعوث نمود، کسی که هر لحظه خود را آماده مرگ بداند و نسبت به اعمال و رفتار خود بی تفاوت و بی توجّه نباشد، مرگ برایش بهترین درمان و نجات خواهد بود.
🍃 و نیز مرگ تامین کننده سعادت و خوش بختی او در جهان جاوید می باشد و او در آن سرای جاوید از انواع نعمت های وافر الهی، بهره مند و برخوردار خواهد بود.
📚 اختصاص شیخ مفید/ ص 55 

 نظر دهید »

مناجات تکان دهنده امام سجادعلیه السلام

14 اسفند 1395 توسط نفيسه كمال آبادي

‌ 

:

 اى خداى من،

اگر در پيشگاه تو بگريم تا پلكهاى چشمانم بيافتد، 

و به آواز بلند بنالم تا صدايم قطع گردد، 

و در برابر تو بايستم تا پاهايم ورم كند، 

و براى تو ركوع كنم، تا استخوان پشتم از جا كنده شود، 

و برای تو سجده نمايم (پيشانى بخاك نهم) تا اينكه سياهى (يا كاسه) چشمهايم پنهان شود (بگودى رود) 

و همه عمر خاك زمين بخورم 

و تا پايان زندگى آب خاكسترآلود بياشامم، 

و در بين اين‏ها بذكر تو گويا باشم تا زبانم كند شود، 

سپس از روی شرمندگى از تو چشم به آفاق آسمان نياندازم، 

با اين رفتارها سزاوار محو شدن یک گناه از گناهانم نمی‌گردم‏…
📚دعای 16 صحیفه سجادیه

 نظر دهید »

داستانی درمورد فدک

12 اسفند 1395 توسط نفيسه كمال آبادي

🌀ابن ابی الحدید معتزلی كه از علمای معروف و برجسته اهل تسنن است می گوید: من از استادم (علی بن فارقی) مدرس مدرسه بغداد پرسیدم آیا فاطمه (ع) از ادعای مالكیت فدك راست می گفت ؟. گفت : آری . 

گفتم : پس چرا خلیفه اول ، فدك را به او نداد، در حالی كه فاطمه (ع) نزد او را راستگو بود؟. او لبخندی زد و كلام زیبا و لطیف و طنز گونه ای گفت ، در حالی كه او هرگز عادت به شوخی نداشت ، گفت : اگر (فلانی)، فدك را به مجرد ادعای فاطمه (ع) به او می داد، فردا به سراغش می آمد و ادعای خلافت برای همسرش ‍ می كرد! و وی را از مقامش كنار می زد و او هیچگونه عذر و دفاعی از خود نداشت ، زیرا با دادن فدك پذیرفته بود كه فاطمه (ع) هر چه را ادعا كند راست می گوید، و نیازی به بینه و گواه ندارد. سپس ابن ابی الحدید می افزاید: این یك واقعیت است ، هر چند استاد، آن را به عنوان مزاح ، مطرح كرد. این اعتراف صریح از این دو دانشمند اهل تسنن حاكی است كه داستان فدك ، یك داستان سیاسی و آمیخته با خلافت بوده ، نه داستان صرفا اقتصادی .

داستان دوستان / محمد محمدي اشتهاردي

 نظر دهید »

دعای حضرت زهرا(ع)برای شیعیان در اخرین روزها

12 اسفند 1395 توسط نفيسه كمال آبادي

🌀مرحوم شیخ محمد مهدی حائری مازندرانی در کتاب “کَوکبُ الدُّرّی فی احوال النَّبیّ و البتولِ و الوصیّ” می نویسد:
اسماء بنت عُمَیس نقل می کند:
🔸فاطمه علیهاالسلام را در روزهای آخر دیدم که غسل کرده و با خدا این گونه مناجات می کرد:
إلهى وَ سَیِّدی! أسْئَلُکَ بِالَّذینَ اصْطَفَیْتَهُمْ، وَ بِبُکاءِ وَلَدِی فی مُفارِقَتی أنْ تَغْفِرَ لِعُصاةِ شیعَتی وَ شیعَةِ ذُرّیتَی…
🔹ای معبود من! به حقّ کسانی که آنان را برگزیدی، و به حقّ گریه فرزندانم در هنگام جدایی از من، گناه کارانِ از شیعیانم و شیعیان از ذرّیّه مرا بیامرز.
🔗 منبع: کوکب الدّری ج ۱ ص ۲۵۴

 نظر دهید »

عمل جراحی بدون بیهوشی

11 اسفند 1395 توسط نفيسه كمال آبادي

آیت الله العظمی سید احمد #خوانساری رحمة الله علیه

🌀سید طبق اصول استنباطی خود معتقد بود مجتهد و مرجع تقلید هیچ گاه نباید در حال بیهوشی باشد در غیر این صورت بعد از به هوش آمدن، تمام مقلدین باید دوباره نیت تقلید از او کنند. به این خاطر وقتی نیاز به عمل جراحی پیدا کرد، اجازه نداد او را بیهوش کنند. سوره ای از قرآن را شروع کرد. تا سوره اش تمام شد، عمل جراحی نیز پایان پذیرفت بی آنکه نشانه ای از احساس درد در سیمای ملکوتی اش نمایان شود.

 نظر دهید »

عقوبت شقی ترین افراد

11 اسفند 1395 توسط نفيسه كمال آبادي

🌀اميرالمؤمنين على (عليه السلام) مى فرمايد:

روزى به سمت بيرون كوفه خارج شدم و قنبر پيشاپيش من در حركت بود. در اين هنگام ابليس رو به ما مى آمد.

من به او گفتم : تو پيرمرد بدى هستى !

ابليس گفت : يا اميرالمؤمنين چرا چنين مى گويى ؟ به خدا قسم ، برايت حديثى نقل مى كنم كه خودم از خداى عزوجل بدون واسطه نشنيده ام :

آن هنگام كه به خاطر گناهم به آسمان چهارم فرود آمدم چنين ندا كردم : اى خداى من و اى آقاى من ، گمان نمى كنم مخلوقى شقى تر از من خلق كرده باشى ؟!

خداوند به من چنين وحى كرد: بلى ، از تو شقى تر هم خلق كرده ام ، نزد مالك (خزانه دار جهنم ) برو تا به تو نشان دهد.

نزد مالك رفتم و گفتم : خداوند به تو سلام مى رساند و مى فرمايد: شقى تر از مرا نشانم ده .

مالك مرا به جهنم برد و در طبقه بالا را برداشت . آتش سياهى بيرون آمد گمان كردم مرا و مالك را در خود فرو برد. مالك به آتش گفت : ((آرام باش )) و آرام گرفت .

سپس مرا به طبقه دوم برد. آتشى بيرون آمد كه از اولى سياه تر و گرم تر بود، به آن گفت : ((خاموش باش )) و خاموش شد. تا آنكه مرا به طبقه هفتم برد و هر آتشى كه از طبقه اى خارج مى شد، شديدتر از طبقه قبل بود.

در طبقه هفتم آتشى بيرون آمد كه گمان كردم مرا و مالك را و همه آنچه خداوند عزوجل خلق كرده را در خود فرو برد. دست بر چشمانم گذاردم و گفتم : اى مالك دستور ده تا خاموش شود وگرنه من خاموش ‍ مى شوم .

مالك گفت : تو تا روز معين خاموش نخواهى شد، سپس دستور داد و آن آتش خاموش شد. دو مرد را ديدم كه بر گردنشان زنجيرهاى آتشين بود و آنان را از بالا آويزان كرده بودند و بالاى سر آنان عده اى با تازيانه هاى آتشين ، آنان را مى زدند.

پرسيدم : اى مالك ، اين دو نفر كيانند؟

گفت : آيا آنچه بر ساق عرش بود نخوانده اى ؟ - و من قبلا يعنى دو هزار سال قبل از آن كه خداوند دنيا را خلق كند خوانده بودم ؛ لا اله الا الله ، محمد رسول الله ، ايدته و نصرته بعلى (يعنى محمد را به على مؤ يد نموده و يارى كردم ) -

مالك گفت : اين دو نفر دشمن آنان (اهل بیت (ع) ) و ظالمين بر ايشان هستن(پاورقى #اسرار_آل_محمد (صلى الله عليه و آله )، ص 245) 

 نظر دهید »

مبارزه باهوای نفس

09 اسفند 1395 توسط نفيسه كمال آبادي

🍃 در حالات آية الله محمد فشارکي مي نويسند:

ایشان از مجتهدين بزرگ زمان خودش بود. بعد از فوت مرجع عاليقدر آية الله محمد تقي شيرازي مردم به ايشان مراجعه کردند.
🍃 تا در مسجدي که هر شب آية الله شيرازي در آن نماز جماعت مي خواند اقامه نماز کنند و مرجعيت تقليد را هم بپذيرند.
آيه الله فشارکي مي گويند: 
🍃 ديدم در آن شب چيزي در من است که مرا خوشحال کرده و بعد فهميدم که ماجراي مرجعيت است و شيطان در من نفوذ کرده. با خود گفتم: 

مي دانم با تو چه کنم
🍃 فرداي آن شب مي آيند و هر چه به آيه الله فشارکي اصرار مي کنند بيا و نماز را بخوان قبول نمي کنند و از همين جا بود که ایشان حتي تا آخر عمر رساله هم ننوشتند و فقط شاگرد تربيت کردند.

 نظر دهید »

مبارزه با هوای نفس

09 اسفند 1395 توسط نفيسه كمال آبادي
 نظر دهید »

کریم سیاه وکرم امام حسین (ع)

07 اسفند 1395 توسط نفيسه كمال آبادي

🍃 بسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

 آیة الله سید محمد کاظم طباطبایی یزدی مشهور به صاحب عروه (1253 – 1337 ق) برای صله ارحام عازم یزد بود، یک قطعه کفن برای خودش خریده در حرم امیرمؤمنان علیه السّلام همه قرآن را بر آن نوشته، سپس در حرم امام حسین علیه السّلام زیارت عاشورا را با تربت براطراف آن نوشته بود.
🍃 در این سفر این کفن را با خودش به یزد می برد، در شب اول ورودش به یزد، در منزل یکی از دخترانش استراحت می کند، حضرت سیدالشهداء علیه السّلام به خوابش آمده می فرماید:
🍃 یکی از دوستان ما فوت کرده، در مزار یزد منتظر کفن است، ما دوست داریم این کفن به او اهداء شود. بیدار می شود و می خوابد، دوبار دیگر این رؤیا تکرار می شود، لباس پوشیده به قبرستان یزد می رود.
🍃 می بیند شخصی به نام «کریم سیاه» فوت کرده، او را غسل داده روی سنگ نهاده منتظر کفن هستند تا ایشان می رسد، می گویند: کفن را آوردند.
🍃 مرحوم یزدی از آن ها می پرسد: شما کی هستید؟ می گویند: همان آقایی که به شما امر فرموده کفن بیاورید، به ما نیز امر فرموده که برای تجهیز و دفن ایشان به این جا بیاییم.
✨ مرحوم یزدی می پرسد: این شخص کیست؟ می گویند: او شخصی به نام «کریم سیاه» است، یک فرد معمولی، ولی عاشق امام حسین علیه السّلام بود، در هر کجا مجلسی به نام امام حسین علیه السّلام برگزار می شد، او بدون هیچ تکلّفی حاضر می شد.

 نظر دهید »

عالم دینی شما حق بزرگی بر گردن ما کلیمی ها دارد

07 اسفند 1395 توسط نفيسه كمال آبادي

آیت الله العظمی شیخ علی اکبر نهاوندی رحمة الله علیه
🌀یكی از مؤمنین می‌گوید: حدود چهل سال قبل كه در شهربانی آن زمان در تهران مشغول خدمت بودم، یك شب هنگام گشت شبانه به شخصی برخورد كردم كه پس از كمی صحبت معلوم شد كه كلیمی مذهب است. ایشان پس از این كه فهمید بنده نهاوندی هستم، به تعریف و تمجید از اهالی نهاوند پرداخت و گفت: عالم دینی شما حق بزرگی برگردن ما كلیمی‌ها دارد. گفتم: چطور؟ گفت: من از كلیمی‌های مشهد هستم، چند سال پیش عده‌ای از متعصبین ناآگاه هنگام برپایی یكی از مراسم مذهبی ما، نقشه برهم زدن مراسم را در نهاوند كشیده بودند، وقتی این حمله در حال شكل‌گیری بود، ما چاره‌ای جز این ندیدیم كه جریان را به اطلاع شیخ علی اكبر نهاوندی كه نفوذ و محبوبیت فراوانی در بین مردم داشت، برسانیم. ایشان پس از اطلاع، سراسیمه خود را به محل رساند و پس از دعوت نمودن همگان به آرامش، سخنرانی غرّایی درباره مقام حضرت موسی ـ علیه السلام ـ و نحوه برخورد با اقلیت‌ها و این كه یهودیان این مراسم را به استناد كدام یك از آیات تورات به جای می‌آورند، ایراد نمود. كلیمیان چنان تحت تأثیر كلمات و وسعت اطلاعات او قرار گرفتند، كه اشك از دیدگانشان جاری شد. برخی از آنان گفتند: گوئیا موسی ـ علیه السلام ـ زنده گشته و احكاممان را به ما تعلیم می‌دهد. آن عده از مسلمانان نیز از كار خود پشیمان شدند و متفرق گشتند.
معجم مؤلفی الشیعه، ص ۴۲۲ و ۴۲۳. 

 نظر دهید »

نماز. نماز .نماز

06 اسفند 1395 توسط نفيسه كمال آبادي

🍃 بسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی معروف به شیخ نخودکی در وصیت خود به فرزندش می گوید: 
✨ اگر آدمی چهل روز به ریاضت و عبادت بپردازد، ولی یک بار نماز صبح از او فوت شود، نتیجه آن چهل روز عبادت بی ارزش و هباء منثورا خواهد شد.
✨ فرزندم! بدان که در تمام عمرم تنها یک بار نماز صبحم قضا شد. پسر بچه ای داشتم که شب آن روز فوت شد. سحرگاه در عالم رویا به من گفتند که این مصیبت به علت فوت آن نماز صبح به تو وارد آمد.
🍃 اکنون اگر یک شب، نماز شبی از من فوت شود، صبح آن شب، انتظار بلایی را می کشم که به من نازل شود. 
🍃 سپس حاج شیخ حسنعلی می افزاید: 

پسرم! تو را سفارش می کنم که نمازت را اول وقت بخوان و از نماز شب تا آنجا که می توانی غفلت مکن.

 نظر دهید »

گرفتار

04 اسفند 1395 توسط نفيسه كمال آبادي

🌀هر وقت در زندگی‌ات گیری پیش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده؛ زود برو با او خلوت کن و بگو بامن چه کار داشتی که راهم را بستی؟ هر کس گرفتار است درواقع گرفته ی یار است
 ​

 نظر دهید »

از او امید بهشت داری؟

03 اسفند 1395 توسط نفيسه كمال آبادي

💠از او امید بهشت داری؟ 💠
🌀مولای لقمان به او دستور داد که در زمینش، برای او کنجد بکارد، ولی او جو کاشت وقتی زمان درو فرا رسید مولایش گفت: چرا جو کاشتی، در حالیکه من به تو دستور دادم کنجد بکار؟

لقمان گفت: از خدا امید داشتم که برای تو کنجد برویاند.

مولایش گفت: مگر این ممکن است؟

لقمان گفت:تو را می بینم که خدای متعال را نافرمانی می کنی، در حالیکه از او امید بهشت داری؛ لذا گفتم شاید آن هم بشنود.

آنگاه مولایش گریست و به دست او توبه کرد و او را آزاد ساخت.1
امام علی (علیه السلام) می فرماید:همه ی کارهای خوب و جهاد در راه خدا در مقایسه با امر به معروف و نهی از منکر چیزی نیست جز آبی اندک در کنار دریایی ژرف.
چو می بینی که نابینا و چاه است.

اگر خاموش بنشینی گناه است
1. حکمت نامه لقمان حکیم،ص63

2.نهج البلاغه حکمت 374

 نظر دهید »

بار خود را به منزل رساندم

03 اسفند 1395 توسط نفيسه كمال آبادي

🍃 يک وقتی مرحوم حاج شيخ جعفر شوشترى در منبر گفت: من به مسجد مى آمدم، در بين راه الاغی را ديدم كه در زير بار خسته و ناتوان شده بود دلم به حال او سوخت…
🍃 همچنان بر حال او مى نگريستم به در خانه اى رسيد، بار از وى برگرفتند مرا ديد كه باز بر او نگاه مى كنم…
🍃 “با زبان حال” گفت: اى شيخ برو فكرى به حال خود كن من به هر رنج و مشقتى بود بار خود را به منزل رسانيدم ولى تو چه خاكى بر سر خود خواهى ريخت؟
🍃 آنگاه گفت: بلى الاغ اگر به نهر آبى برسد كه نتواند از آن بگذرد قدم از قدم بر نمى دارد و بر ضرر خود هرگز اقدام نمى كند❗
✨ اما تو اى انسان چنين بى پروا به سوى گودال جهنم مى روى… الاغ خود را به آب نمى زند ولى تو خود را به آتش مى زنى!✨
📚 كفاية الواعظين ج ۵

 نظر دهید »
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

یاحی و یاقیوم

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس